جدول جو
جدول جو

معنی آتش فشانی - جستجوی لغت در جدول جو

آتش فشانی
افشاندن آتش، در علم زمین شناسی عمل یا حالت کوه آتش فشان هنگامی که مواد گداخته از دهانۀ آن بیرون می آید
تصویری از آتش فشانی
تصویر آتش فشانی
فرهنگ فارسی عمید
آتش فشانی
(تَ فَ / فِ)
فعل آتش فشان
لغت نامه دهخدا
آتش فشانی
فوران، آتشفشان، آتشفشانی
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آتش نشانی
تصویر آتش نشانی
فرونشاندن آتش، نهادی با نیروی متخصص که متصدی خاموش کردن آتش است، اطفائیه، آتش نشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آتش فشان
تصویر آتش فشان
افشانندۀ آتش مثلاً کوه آتشفشان، در علم زمین شناسی حفره ای در پوستۀ زمین که از دهانۀ آن بخارهای گوگردی و مواد گداخته بیرون آید، کنایه از آنچه برق بزند
فرهنگ فارسی عمید
مامور آتش نشانی که وظیفۀ او خاموش کردن حریق و جلوگیری از آتش سوزی است، دستگاه خاموش کنندۀ آتش که حاوی مواد شیمیایی می باشد، کنایه از از میان برندۀ شوق و هیجان
فرهنگ فارسی عمید
(چَ غَ دَ / دِ)
آن چیز یا آن کس که آتش افشاند.
- طیارۀ آتش فشان، کشتی که با آن نفت و آتش بدشمن می افکندند:
مرکبی دریاکش و طیاره ای آتش فشان
گه نشیب و گه فراز و گاه وصل و گاه نای.
منوچهری.
- کوه آتش فشان و آتش افشان، کوهی که از دهانۀ آن آب سیه و آتش و خاکستر سوزان بیرون جهد. برکان
لغت نامه دهخدا
تصویری از آتش نشانی
تصویر آتش نشانی
کلیه دستگاههاوماموران فرو نشاندن آتش در شهر
فرهنگ لغت هوشیار
افشاندن آتش، وضع حالت و عمل کوهی آتشفشان بیرون ریختن و پرتاب کردن و مواد مذاب از دهانه کوهی آتشفشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتش نشان
تصویر آتش نشان
ماموری که مسئول فرو نشاندن آتش باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتش نشانی
تصویر آتش نشانی
((~. نِ))
اداره و سازمانی که کارش فرونشاندن حریق است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آتش نشان
تصویر آتش نشان
((~. نِ))
مأموری که وظیفه او خاموش کردن حریق است، دستگاهی شامل مواد شیمیایی برای خاموش کردن حریق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
بركانيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آتش نشان
تصویر آتش نشان
Firefighter
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
Eruptive, Volcanic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
éruptif, volcanique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
patlayıcı, volkanik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
изверженный , вулканический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
eruptiv, vulkanisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
вулканічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
erupcyjny, wulkaniczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
آتش فشانی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
অগ্ন্যুৎপাত , আগ্নেয়গিরির
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
volkanik, volkeno
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
爆发的 , 火山的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
eruptivo, vulcânico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
噴火する , 火山の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
געשתי , געש
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
ज्वालामुखी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
meletus, vulkanik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
ระเบิด , ภูเขาไฟ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
eruptief, vulkanisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
eruptivo, volcánico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
eruttivo, vulcanico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آتشفشانی
تصویر آتشفشانی
분출하는 , 화산의
دیکشنری فارسی به کره ای